فقط یک لحظه تصور کن ....تصور کن ....فقط "تصور" ....که شب میلادت،با یک بغل گل تازه که البته عطرش میان عطر ِ سیب ِ مست کننده ی حرم گمشده ،به سمت ضریحت بدوم تا به بهانه دادن گل به روی مــآهت،خودم را در آ شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید
دیشب لا به لای آن همه خواب ،برای لحظاتی خودم را نشسته در کنارت دیدم...کنار سکوهای حرم که پر از گل شده بود نشستم .....می دانستم موقتی است...با خودم گفتم همینجا باید به خودت التماس کنم که دوباره ببینم شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید
از روی عکس هایش، میبینم که چهره اش هیج تغییری نکرده!!یعنی هیچ!!اما آیا "او" همانی است که مثلا ده سال پیش بهترین سال های زندگیات را کنارش بودی؟؟او" همانی است که از او نزدیک تر به تو دیگر نبود؟؟؟؟؟"واق شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... !...
ما را در سایت شب ِ جمعه است و حَـــــــرَم دلهره اش بیشتر است ... ! دنبال می کنید